چکیده
در این مقاله ابتدا به معناشناسی واژه سیاست در متون دینی پرداخته شده است. سپس با استفاده از نسبت واژه مدیریت با ریاست از نظر هنری فایول و مقایسه آن با نسبت سیاست و ریاست از منظر حضرت علی علیه السلام این نتیجه گرفته شده است که در متون دینی و زبان عربی از واژه و مفهوم سیاست به جای مدیریت استفاده می شده است. در مرحله بعد به نسبت شناسی تدبیر با سیاست پرداخته شده است و بعد از اثبات این مطلب که تدبیر جزئی از سیاست است، تدبیر به عنوان مجموع مفاهیم ، تقدیر برای نیت و قصد و قضاء در طول یک بازه زمانی در آینده معنا می شود و معادل مدیریت نمی باشد.
در نهایت با بررسی موضوعات مختلفی که در متون حدیثی نسبت به سیاست مطرح شده به دو سیاست عمده عدل و سیاست رفق پرداخته شده است رفق در این تعبیر سیاستی است که در غیر مواردی که حق موضوعیت دارد قابل کاربرد است و عدل به نوعی محدودکنندهی آن میباشد . در نهایت با برشمردن احکامی که در مسئلهی رفق مطرح است رفق به عنوان محدود کنندهی موارد دیگری در متون دینی دانستهشده است .و در نهایت نیز سیاست نفس به عنوان الگو و منبع استخراج علم سیاست بررسی گشته است.